نقش ارث در بزهکاری
مقاله حاضر به نام نقش ارث در بزهكاری شامل بخش های زیر می باشد :
¤ نقش وراثت و محیط و عوامل غیر ارثی در بزه.
¤ آیا امكان دارد انسان ذاتی و بالفطره بزهكار باشد ؟
¤ علل رفتار غیر عادی و نا بهنجاری های روانی .
¤ خصوصیات رفتارهای بزهكارانه وراثتی در انسان .
¤ اصل وراثت از سنن غیر قابل تبدیل الهی است .
بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده ، دو عامل «وراثت» و «محیط» ، سهم بسزایی در میان بزهكاری دارند . اما سوابق نشان می دهد كه نه وراثت و نه محیط هیچ كدام به تنهایی نمی توانند عامل ایجاد جرم باشند . بلكه زمینه ارثی فرد ، همراه با خصوصیات خلقی و محیطی و تأثیری كه افراد دیگر در زندگی انسان دارند، می تواند سبب بروز جرم باشد . از نظر قضایی نیز نقش وراثت و محیط به عنوان عوامل غیر ارادی در بروز جرم كه منجر به تحریف اراده می شود ، می باشد . ( سایت اینترنتی گوگل )
وراثت : یكی از عواملی كه شخصیت فرد را تحت تأثیر خود قرار داده و مورد توجه جرم شناسان نیز واقع شده است ، عوامل ارثی می باشد . همان طور كه انسان از لحاظ مالی وارث بستگان خود می باشد ، ممكن است از نظر فردی نیز وارث استعدادهای نیاكان خود و صفات خوب و بد آنها كه از راه وراثت به او منتقل می شود ، باشد . شباهت ظاهری والدین با كودكان چون رنگ چشم یا سفیدی چهره و مقایسه رفتارهای پدر و مادر با فرزند چون نحوه تربیت ، مهرورزی و مانند اینها ، وراثت را همیشه به عنوان یك پدیده قابل تأمل مطرح كرده است . لازم به ذكر است كه در دین مبین اسلام نقش و راهنما مورد توجه بوده و از وراثت با كلمه «عرق» یاد شده است . ( همان منبع )
عوامل ذاتی غیر ارثی : قبل از انعقاد نطفه و تشكیل جنین ، عوامل ارثی به نحوی از طریق ژنها در شخصیت افراد مؤثر واقع می شود . عوامل دیگری نیز وجود دارند كه از زمان انعقاد نطفه تا زمان تولد جنین اثر می گذارد و تأثیر هر یك از عوامل در شخصیت طفل غیر قابل انكار می باشد و به دو دسته عوامل مربوط به دوران حاملگی و عوامل مربوط به دوران زایمان تفكیك می شود . ( همان منبع )
عوامل مربوط به دوران حاملگی عبارتند از : سن مادر ، سوء تغذیه ، تأثیر داروهای شیمیایی ، تأثیر الكل و مواد مخدر ، بیماری های مادر در دوران بارداری ، حالات هیجانی و عاطفی مادر و تأثیر تشعشعات رادیو اكتیو . ( همان منبع )
آیا امكان دارد انسان به طور ذاتی و بالفطره بزهكار باشد ؟
گروهی از متخصصان كه بر روی الگوهای جرم و بزهكاری تحقیق می نمایند ، تأثیرات عوامل زیستی و فیزیولوژیكی را مد نظر قرار داده و عده ای نیز تأثیرات احساسی ، اجتماعی و محیطی را در نظر می گیرند و در مقایسه با یكدیگر به این نتیجه می رسند كه عوامل اجتماعی ، روانی و محیطی بسی مؤثرتر از سایر عوامل در بروز بزهكاری است . ( ناسازگاری و بزهكاری در كودكان )
لومبرسو با تكیه بر تأثیرات زیستی و محیطی ادعا دارد كه برخی از بزهكاران ، بالفطره مجرم و متمایل به انجام بزهكاری هستند و از این رو برای نخستین بار عبارت «جرم بالفطره و ذاتی» (Criminal Born) را وارد بحث جرم شناسی نمود . وی ادعا می كند كه در بدن كودكان بزهكار ، نقصی به نام استیگماتا (Stigmata) وجود دارد كه آنان را ناخواسته با سمت بزهكاری سوق می دهد . ( همان منبع )
از دیرباز بر روی این موضوع بحثهای زیادی شده است و غالب اندیشمندان و جرم شناسان قدیمی بر این باورند كه عامل زیستی یا بیولوژیكی در ارتكاب كودكان به جرم دخالت دارد . فاكتورها و عوامل بیولوژیكی و فیزیولوژیكی مورد ادعا در بروز جرایم با پیشرفت علم و بالاخص با مشخص شدن قوانین وراثتی كه از سوی مندل (84-1822) مطرح گردید بیش از پیش ذهن مدعیان به تأثیرات زیستی و وراثتی را در بروز جرایم و بزهكاری در كودكان را مشغول داشت . ( همان منبع )
عوامل وراثتی در واقع آثاری هستند كه از هسته اسپرماتوزوئید پدر و هسته تخم مادر كه به نام زیگوتا معروف بوده و به شكل سلول واحد باردار شده است ، با برگیری خصوصیات كروموزوم آن از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد . هر كدام از ما انسانها علاوه بر داشتن یك سری خصوصیات منحصر به فرد ، حامل برخی از آثار و خصوصیات وراثتی نیز هستیم . این خصوصیات به صورت ژنهای وراثتی شناخته شده و با توسعه و رشد بدن در تمامی سلولهای بدن جای یافته و تا پایان عمر با انسان به حیات و توسعه خود ادامه می دهند . به عبارتی روشن تر ، انسان به ناخواسته از طریق مجموعه ای از آثار و خصوصیات وراثتی كه گریز و رهایی از آنها اجتناب ناپذیر است ، تا پایان عمر كنار آمده و آن را می توان به عنوان بخشی از سرنوشت غیر قابل تغییر انسان تلقی نمود . این ویژگی ها به قدری در سرنوشت انسان مؤثرند كه می توانند رفتارها ، عملكرد ، نوع دیدگاه ، فكر و كنش و واكنش های فرد را به صورت مثبت و یا منفی در آینده شكل دهند . ( همان منبع )
به طور كلی در شناخت علل رفتار غیر عادی و عصبی روانی چگونگی شخصیت انسان و عواملی كه در سازندگی آن موثرند ، مورد توجه قرار می گیرد . این عوامل به دو دسته مشخص تقسیم می شوند كه عبارتند از :
1- عوامل داخلی یا فردی ( مهیا ساز )
2- عوامل خارجی ( آشكار ساز )
به طور دقیقتر ، این عوامل و خصوصیات را می توان به شكل نمودار فوق فرض كرد . همچنین بیماریها و اختلالات رفتاری را در دایره دیگری در میان آن تصویر نمود . با تفكیك دو قسمت تحتانی و فوقانی نمودار بزرگتر ، قسمت فوقانی ، فاكتورهای خارجی و محیطی را نشان می دهد و قسمت تحتانی ، فاكتورهای داخلی و فردی را نشان می دهد . ( روانشناسی و روانپزشكی كیفری )
1- عوامل داخلی ( فردی ) :
عوامل داخلی كه شامل قسمت تحتانی نمودار فوق است ، گر چه دو قسمت جداگانه ندارد ، ولی از دو گروه عوامل مخلوط تشكیل یافته كه عبارتند از عوامل ژنتیكی ( ارثی ) و عوامل سرشتی .
نقش ارث در علل رفتار غیر عادی و نابهنجاری های روانی : فرهنگ لیزه وراثت را چنین تعریف می كند : «شرایطی كه باعث می شود حالات جسمانی و نفسانی از پدر و مادر به اولاد انتقال یابد ، وراثت نام دارد .» به نظر ریبو وراثت قانونی از حیات شناسی است كه تمام موجودات زنده در پرتو آن در اعقاب خود تكرار می شوند . ( همان منبع )
به عقیده دكتر آذرم ، مقصود از توارث بررسی شباهت های موجود بین خویشان و نزدیكان مخصوصاً والدین و فرزندان است . هر فردی از طریق سلولهای تناسلی نر و ماده ( اسپرماتوزوئید و اوول ) با پدر و مادر خود مربوط است و هیچ رابطه مستقیم دیگری بین آنها موجود نیست ، به طوری كه می توان گفت شباهت یا مجموعه خواصی كه از پدر و مادر به فرزندان داده می شود توسط همین سلولها انتقال می یابد . ( همان منبع )
به طور كلی هر موجود زنده از نظر ساختمان عمومی ، شباهت زیادی به پدر و مادر خود دارد و به علاوه خیلی از خواص ظاهر و فیزیولوژیكی مشترك بین افراد مختلف یك گونه یا یك نژاد دیده می شود . مثلاً شباهتهایی در بزرگی یا كوچكی هیكل ، رنگ پوست بدن یا رنگ مو ، مقاومت در برابر برخی بیماریها و حساسیت در مقابل بعضی دیگر در افراد مختلف یك گونه دیده می شود . شباهت ممكن است حتی بیش از این باشد و در خواص كوچكتری مانند رنگ چشم ، مجعد یا صاف بودن مو و غیره هم مشاهده شود . اغلب می توان از روی شباهت ظاهری ارتباط خانوادگی دو نفر را تشخیص داد . ( همان منبع )
مطالعات وسیعی برای پی بردن به چگونگی انتقال بیماری ها از نسلی به نسل دیگر انجام شده است . به خصوص با پیشرفت صنعت و اختراع میكروسكوپ های قوی و شناخت بهتر و دقیقتر ژنها . متخصصین هر روزه بیشتر متوجه تظاهرات مسائل ارثی در افراد شده اند ، به طوری كه یك رشته تخصصی به نام «ژنتیك» به رشته های مختلف علوم افزوده شده است . ( همان منبع )
اصول ژنتیك و چگونگی انتقال خصوصیات ارثی برای مدتی طوری نظر دانشمندان را به خود معطوف داشت كه در اثبات اصول ژنتیك و تأثیر ارث ، چون هر مسئله تازه كشف شدة دیگر عده ای از دانشمندان و محققین به افراط رفتند ، به حدی كه همه بیماری های روانی و رفتارهای غیر عادی را به عامل ارث نسبت می دادند ولی اكنون با وجود اینكه نقش اساسی ارث در بعضی از اختلالت رفتاری به خوبی شناخته شده ، دانشمندان «ارث» را فقط یكی از عوامل متعدد بیماریهای روانی و اختلالات رفتاری می دانند . ( همان منبع )
قبل از بررسی مسئله ارث و اثرات آن لازم است كروموزوم ، ژن ، فتوتیپ ، ژنو تیپ ، ژن غالب و ژن مغلوب را بشناسیم .
كروموزوم : در هسته هر سلول انسان 23 جفت كروموزوم وجود دارد كه از دو نوع تشكیل شده اند ، یكی كروموزوم های معمولی كه از نظر شكل به هم شبیه هستند و خصوصیات جسمانی فرد را می سازند ، به نام كروموزوم های جسمانی یا آتازوم (Auto some or Soma) و دیگر كروموزومهایی كه شكلشان بر حسب نر یا ماده بودن موجود فرق می كند و به كروموزوم جنسی موسوم اند كه دخالت آنها در تعیین جنسیت جنین ، توسط دانشمندی به نام مك كلینك در سال 1901 به اثبات رسید . ( همان منبع )
كروموزومهای جسمانی جفت جفت و كاملاً شبیه به هم در كنار یكدیگر قرار گرفته اند و به شكل طناب كوتاهی هستند كه ژنها در طول آن قرار دارند ، به طوری كه امروزه هر جفت كروموزوم را با شماره ای كه به آنها داده اند ، می شناسند . مثلاً كروموزومهای 21 یا 23 ( بر حسب شماره گذاری دنور ) . ( همان منبع )
لازم به یادآوری است كه سلولهای جنسی ، اسپرم و اوول كه از پدر و مادر می آیند ، هر كدام دارای نصف تعداد كروموزوم هستند و وقتی لقاح انجام شد و سلول جدید به وجود آمد ، تعداد كل كروموزومهای سلول جدید ، 23 جفت می شود ، یعنی مرد دارای 22 جفت كروموزوم جسمی و یك جفت كروموزوم جنسی است كه كروموزوم های جنسی مرد از دو نوع X و Y است كه جمعاً 46 كروموزوم می شود . ( همان منبع )
پس اسپرم مرد دو نوع است نصف آنها با 22 كروموزوم جسمی و یك كروموزوم جنسی (X) ، و نصف دیگر با 22 كروموزوم جسمی و یك كروموزوم جنسی (Y) . همچنین زن دارای 22 جفت كروموزوم جسمی و یك جفت كروموزوم مخصوص سلولهای جنسی است كه كروموزومهای جنسی زن هر دو از نوع X است كه جمعاً 46 كروموزوم (XX+44) می شود . ( همان منبع )
كیفیت و چگونگی قرار گرفتن و مخلوط شدن كروموزومهای جنسی X و Y است كه خصوصیات جنس جنین را تعیین می كنند . یعنی اگر دو تخم X زن با X مرد كنار هم قرار گیرند ، جنین ماده و اگر X با Y مرد كنار هم قرار گیرند ، جنین نر خواهد شد . ( همان منبع )
بسیاری از بیماریها به علت اختلال در چگونگی تقسیم شدن یا در كنار هم قرار گرفتن و یا تغییر در تعداد كل این كروموزومها به وجود می آیند كه اگر این تغییرات در كروموزومهای جسمی اتفاق افتد ، ایجاد بیماری های جسمی ، مانند سندرم دان یا منگولیسم (Downs Syndrum or Mongolism) می كند كه از انواع نقیصه های عقلی است و اگر این تغییر در كروموزومهای جنسی به وجود آید در مردها سبب سندرم كلین بیلتر (Syndrum Clinebilter ) می شود كه در آن صورت در مرد به جای یك X و یك Y ، دو X و یك Y (44XXY) یعنی جمعا 47 كروموزوم مشاهده می شود و در زنها سبب سندرم ترنر (Turner) می شود . در زن بیمار به جای دو X ، فقط یك X (44X) یعنی جمعاً 45 كروموزوم وجود دارد كه هر كدام از این دو بیماری دارای خصوصیات آسیب شناسی مخصوص به خود می باشد .
این متن فقط قسمتی از نقش ارث در بزهکاری می باشد
جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید